۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

رفتم از ...

چشم هایت اگر
نغمه های از یاد رفته را
در خوابم نمی ریخت !

لب هایت اگر
چشم های مرا
تشنه ی باران نمی کرد !

گونه هایت اگر
در کف ِ دست هایم
گل نمی داد

گیسوانت اگر
آفتاب ِ آسمانم را
از اعتبار نمی انداخت !

و صدایت را اگر
نمی کاشتی در کاسه ی سرم !

حالا من اینجا چه می کردم ؟!
دور از بوسه های نسیم
در شب ِ سهند
زیر ِ لگد های این شهر ِ مسموم

کاری نکن
گلایه از سکوتت
به شعر شهریار ببرم !

هیچ نظری موجود نیست: